وکیل محاربه در مشهد
محاربه
مُحاربه یعنی سلاحکشیدن با انگیزه ایجاد ترس در مردم. فقها کسی را که به وسیله سلاح، آشکارا مال مردم را میدزدد یا آنان را به اسارت میبرد، مصداق محارِب میدانند. مجازات محاربه جزء حدود است و در قرآن، در آیه ۳۳ سوره مائده، بیان شده است.
چهار مجازات محارِب عبارتاند از: کشتن، صَلْب، قطع دست و پای مخالف هم و نفی بلد (تبعید). برخی از فقها معتقدند که قاضی میتواند هریک از این مجازاتها را بر محارِب اِعمال کند. حکم فقهی محاربه در قانون مجازات اسلامی ،جمهوری اسلامی ایران لحاظ شده است. محاربه از نظر فقه: مُحاربه در فقه به معنای سلاح کشیدن روی مردم، با قصد ترساندن آنان است. به فتوای فقها هرکس که آشکارا و بهزور مال دیگری را تصاحب کند یا مردم را به اسارت بگیرد محارِب است. منظور از سلاح ابزاری است که درموقع درگیری بین انسانها استفاده میشود؛ مانند شمشیر، کمان و همچنین سلاحهای امروزی. مجازات محاربه، مانند مجازاتهای ارتداد، زنا و شُرب خَمر، جزء حدود است؛ یعنی در شرع برای آن مجازات مشخصی درنظر گرفته شده است.
محاربه تفاوتی با دیگر حدود دارد این است که برای آن چهار مجازات تعیین شده است که یک یا چند مورد از آنها اِعمال میشود.
جرم محاربه
یکی دیگر از جرم هایی که در قانون جمهوری اسلامی ایران وجود دارد جرم بر علیه امنیت و آسایش مردم است که باعث نا امنی در جامعه می شود .این جرم را محاربه می گویند. حرب،ریشه کلمه محاربه است که در اساس به معنای گرفتن و سلب کردن است و در علوم فقهی منظور از محاربه این است که کسی به روی مردم سلاح بکشد و قصدش ترساندن مردم باشد . فقها فتوا داده اند که هر کسی که به صورت آشکارا و به زور مال دیگران را بگیرد و مردم را اسیر کند این کار محاربه نامیده می شود . در ماده 279 قانون مجازات اسلامی آمده است که کشیدن سلاح به قصد مال و یا جان و ناموس مردم برای ترساندن و یا به قصد ایجاد ناامنی محاربه است .
تفاوت بغی با محاربه
تفاوت میان محارِب با کسی که بغی میکند، در این است که محارِب با مردم میجنگد؛ اما بغی به قصد جنگ با حاکم سلاح میکشد.
شرایط تحقق
۱.کشیدن سلاح شرط مورد توافق فقیهان شیعه و سنی است؛ یعنی همه معتقدند که بدون کشیدن سلاح، محاربه تحقق پیدا نمیکند. ۲. بیشتر فقیهای شیعه، قصد ترساندن مردم را یکی دیگر از شروط تحقق محاربه است. ۳.اهلفسادبودن فردی که سلاح کشیده است، یعنی سابقهداربودن او و ترسیدن مردم، از دیگر شروط اختلافی است. ۴.در رابطه با شرط اخیر بحث آن است که آیا لازم است کا برای تحقق محاربه، مردم بترسند یا همینکه فرد قصد ترساندن داشته باشد، کفایت میکند؛ هرچند عمل او ترسی در مردم ایجاد نکند. ۵.برخی بر این باورند که قصد ترساندن مردم کافی است.اما برخی دیگر معتقدند که اگر فردی به قصد ترساندن مردم سلاح بکشد، اما مردم نترسند، محارِب محسوب نمیشود.
تفاوت محاربه با بغی و فساد فی الارض
محاربه از ریشه حرب می آید که به معنای جنگ و نزاع است و از نظر لغوی یعنی پرخاش، کشتار، رزم و نبرد.
بغی یعنی ظلم و ستم، جنایت و گناه و معصیت .
فساد فی الارض یعنی ایجاد فساد در روی زمین است.
بر خلاف مفهوم لغوی محاربه که عموم نبرد و درگیری را شامل می شود، شخص یا اشخاصی که با اقدامات مسلحانه که دارای سوء نیت یا قصد ترساندن مردم و محیط اطراف را دارند و این هدفشان یعنی ترساندن مردم واقع گردد از نظر قانونی محارب است و اقدامات مشارالیه را محاربه از دید حقوقی گویند. النهایه بین محاربه در مفهوم لغوی و قانونی رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار است بدین مفهوم که هر نبرد و درگیری و نزاعی لزوما به معنای جرم محاربه نیست حتی اگر چنین نزاع هایی مسلحانه هم باشند.
از نظر قانونی جرم محاربه محدود به تعریف قانونی آن نیست و دامنه و گستره بالاتری است و در نتیجه بین جرم محاربه و حکمش با محاربه در مفهوم لغوی اش رابطه به شکل عموم و خصوص من وجه برقرار می گردد.
مستند تدوین جرم محاربه آیه 33 سوره مائده می باشد«انَما جزاءُ الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذالک لهم خِزی فی الدنیا و لهم فی الاخرت عذاب عظیم».
تدوین جرم فساد فی الارض از نظر برخی فقها و حقوقدانان همین آیه مذکور قرآن کریم است .
قاطبه فقها چنین برداشتی را از این آیه که شارع مقدس من باب فساد فی الارض تشریع نموده است را قبول نداشته اند؛ پاره ای از اهل کلام، علماء و فقها مستند جرم مفسد فی الارض آیه 32 سوره معنونه«من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا …» می دانند که باز هم درصد متنابهی از فقهای مشهور چنین را برداشتی را قبول نداشته ومنکر تشریع جرمی تحت عنوان فساد فی الارض می باشند.
مستند فقهی برگرفته شده از آیه 107 سوره توبه می باشد که در خصوص خروج و اقدامات ابو عامر راهب در واپسین سالهای عمر پیامبر اکرم است، شارع مقدس در این آیه به تشریع مجازات ایشان که همانا اعدام است می پردازد. دیگر مستندات فقهی اتفاقات و جنگ های دوره زمامداری امام علی (ع)(اعم از جمل، صفین و نهروان) بخصوص نهروان است که راجع به خروج بیعت گذاران حضرت تحت عنوان خوارج می باشد، به عبارت دیگر در آن زمان مسلمانان(نه کفار) از زمامداری شخص عادل و فقیه خود به انواع و انحاء دلایل مختلف خروج می کنند و متعاقبا دست به قیام و جنگ مسلحانه می زنند ، النهایه حضرت علی(ع) دستور نبرد و جنگی ناخواسته را صادر نموده و اغلب آنها را معدوم می کنند.
جرم بغی به معنای اقدام عملی خروج برخی از افراد یک جامعه اسلامی با حاکمی عادل است که عملا دست به اسلحه می برند و در مقابل نظام حاکم به جنگ می پردازند و چه دارای تشکیلات باشند و چه نباشند و دست به اسلحه برده یا نبرده باشند مقنن با احصاء آنها مجازات های متفاوتی را تدوین نموده است، برای مثال اقدامات مجاهدین در بدو تشکیل جمهوری اسلامی اشاره داشت.
